عربى
غمگین
لیلا مقربی
بی تو خبری نیست دگر فقط شب شده است...!
مجتبى سپيد
ماه هم ماهِ خدا سی روز همراه خداست ماهِ ما یک روز می آید، دو سالی میرود!
محمد علی بهمنی
همه درد من این است که میپندارم دیگر ای دوستِ من دوست نداری باشم!؟
علیرضا آذر
دل به دريا زده اى! پهنه سراب است، نرو! برف و كولاك زده! راه خراب است، نرو!
رویا باقری
دیگر پذیرفتم که تنهایی بدیهی ست حتی اگر از آسمان آدم ببارد…!
سیمین بهبهانی
هر طرف آیتی از خوشحالی است زین میان جای تو، تنها، خالی است ...
مجید عبیات
به کدامین پیامبر ایمان آورم؟ که خدایش تو را به من بدهد!
غلامرضا بروسان
گاهی ... به آخرین پیراهنم فکر می کنم که مرگ در آن رخ می دهد.
علیرضا فولادی
نیش های نغز میزند؛ عشق، سادگی نمیکند؛ اولش به مغز میزند.
آسمان با دل تنگم گریان...؛ روی چترم باران...، زیر چترم باران....
شیر بودی در خودت؛ آه ! اما ای دریغ، رگ به رگ زنجیر بودی درخودت
لبخند میزنیم که: «رنجیدهست...»؛ گاهی ترور، شلّیکِ حرفهای نسنجیدهست.
لیلا کردبچه
نمیخواهم نگرانت کنم اما نداشتنت را بلد شده ام
نیما معماریان
تا چند خانه دورتر از خانه یمان درختها هم غمگیناند نه اینکه مشکلی پیش آمده باشد نه...! تو نیستی
باران آبرویم را خرید شبیه مردی که گریه نمیکند، به خانه برگشتم
1
2
الدعم